بسیج دانشجویی دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه تهران با صدور بیانیهای به اقدام ساختارشکنانه مدعیان آزادی و تخریب تابلوی بسیج دانشجویی این دانشگاه واکنش نشان داد.
شهدای ایران: بسیج دانشجویی دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه تهران با صدور بیانیهای به اقدام ساختارشکنانه مدعیان آزادی و تخریب تابلوی بسیج دانشجویی این دانشگاه واکنش نشان داد.
در این بیانیه آمده است:
آنچه که در دانشکده مکانیک شاهدش بودیم نشان داد شعارها و آرمانهایشان هم مانند نقشی که بر درِ دفتر بسیج کشیدند، رنگ و لعابی بیش نیست. آرمان هایی که بویی از واقعیت نبردهاند و در فضای فانتزی رقم خورده و همین باعث هزینه ندادنشان پای آرمانهاست. عدهای متاثر از هیجانات و جوهای کاذب که ادعای منطقشان بلند است و پای هیچ گفتگویی به دور از توهین حاضر نمیشوند.
البته که راضی به زحمت دوستان نبودیم اما منت بر سرمان گذاشته و با دست های خونین مساِئلی را به یادمان آوردند. آری! دست ما همیشه خونین بوده، آغشته به خون گرم بسیجیانی که سرمای ناامنی در مرزها را خفه کردند. آری، همانها که برای حفظ این سرزمین از دست دشمنان قسمخورده و بازی خوردگان این دشمنان، جان فدا کردند.
ما را به دستان آلوده به خون متهم کردند اما یادشان رفته به وقت سیل و زلزله، همین دستها بوده که آغشته به خاک و گل میشد. همین دستها برای اصلاح بلند شد؛ برای سربازی، برای هفت تپه، برای هپکو، برای نفرآباد و هزاری مثل اینها را همین دستها پیگیر بوده و هست. ما در این مکتب آموختیم از زاهدان تا کردستان هر جا که لازم باشد به یاری مردم بشتابیم.
اما به دست هایی که در روزهای گذشته "آزادی آزادی آزادی" گویان، پرچم های رنگین دیگر را بالا بردند بنگرید! فردای ایرانی که صاحبان این دستها میخواهند،سرزمینی هزارپاره است! گویا آنان که همصدای با اینان دست رنگی به درب دفتر بسیج میکوبند، ندانستهاند فردای براندازیشان چه میشود! سوریه را ببینند! ۵ میلیون مهاجر و ۶ میلیون آواره از جمیعتی ۲۲ میلیونی!
کاش چنین میشد که دستانتان را برای ساختن این سرزمین بالا میبردید!
در این بیانیه آمده است:
آنچه که در دانشکده مکانیک شاهدش بودیم نشان داد شعارها و آرمانهایشان هم مانند نقشی که بر درِ دفتر بسیج کشیدند، رنگ و لعابی بیش نیست. آرمان هایی که بویی از واقعیت نبردهاند و در فضای فانتزی رقم خورده و همین باعث هزینه ندادنشان پای آرمانهاست. عدهای متاثر از هیجانات و جوهای کاذب که ادعای منطقشان بلند است و پای هیچ گفتگویی به دور از توهین حاضر نمیشوند.
البته که راضی به زحمت دوستان نبودیم اما منت بر سرمان گذاشته و با دست های خونین مساِئلی را به یادمان آوردند. آری! دست ما همیشه خونین بوده، آغشته به خون گرم بسیجیانی که سرمای ناامنی در مرزها را خفه کردند. آری، همانها که برای حفظ این سرزمین از دست دشمنان قسمخورده و بازی خوردگان این دشمنان، جان فدا کردند.
ما را به دستان آلوده به خون متهم کردند اما یادشان رفته به وقت سیل و زلزله، همین دستها بوده که آغشته به خاک و گل میشد. همین دستها برای اصلاح بلند شد؛ برای سربازی، برای هفت تپه، برای هپکو، برای نفرآباد و هزاری مثل اینها را همین دستها پیگیر بوده و هست. ما در این مکتب آموختیم از زاهدان تا کردستان هر جا که لازم باشد به یاری مردم بشتابیم.
اما به دست هایی که در روزهای گذشته "آزادی آزادی آزادی" گویان، پرچم های رنگین دیگر را بالا بردند بنگرید! فردای ایرانی که صاحبان این دستها میخواهند،سرزمینی هزارپاره است! گویا آنان که همصدای با اینان دست رنگی به درب دفتر بسیج میکوبند، ندانستهاند فردای براندازیشان چه میشود! سوریه را ببینند! ۵ میلیون مهاجر و ۶ میلیون آواره از جمیعتی ۲۲ میلیونی!
کاش چنین میشد که دستانتان را برای ساختن این سرزمین بالا میبردید!